یک نوجوان اسپانیایی آتشین و مشتاق، پدر بالغ خود را روی کاناپه مورد علاقه اش سوار می کند. گوی های قهوه ای تنگ او در حالی که با شور و شوق او را سوار می کند، جهش می کنند و ناله هایشان در اتاق می پیچد. جفت شدن خام و شدید آنها به ارگاسم سرخوشانه منجر می شود.