در دنیایی از قرنطینه، ذهنم به یک کارناوال خیابانی آفتابی می رود.یک لاتین خیره کننده، که اکنون گم شده است، به طرز ماهرانه ای من را خوشحال کرد، زبانش هر اینچ را کاوش می کند و من را به خلسه می برد.تنها چیزی که الان هوس می کنم بازگشت به آن لحظه پر از سعادت است.