من و همسرم به باشگاه سوینگرز زدیم، آماده برای مهمانی.او با چهار مرد عضلانی معاشقه کرد و میل وحشیانه ای را در درونش شعله ور کرد.یکی یکی، آنها به نوبت او را خوشحال کردند و عیاشی شدید ایجاد کردند.تنها کاری که می توانستم انجام دهم تماشای و خیال پردازی بود.