همینطور که توی لونه قدم میزدم، نامادریم، سوفی ماری، مشتاقانه منتظرم بود.چشمای شهوت آلودش من رو میبلعید و در عرض چند ثانیه، دستای ماهرش به طرز ماهرانه ای من رو خشنود میکردن.زیبایی بالغ و سینه های طبیعیش برای منظره ای مسحور کننده ساخته شده بود که به یک فینال صورت ختم میشد.