برادر ناتنی ام وقتی من او را مسخره کردم تقریباً آن را از دست داد. می دانستم که مامان ما به زودی به خانه می آید، بنابراین یک بازی پرخطر انجام دادم. همانطور که او در زد، من او را بی سر و صدا کردم. ما به سختی از گرفتار شدن توسط مامان سختگیرش اجتناب کردیم.