ماکسیمو گارسیا، یک پسر خوش شانس با خواهر ناتنی داغ سیگاری، کیتینا کلارت، در یک شب وحشی افراط می کند. پس از یک مسخره کردن داغ، او مشتاقانه قبل از اینکه به سختی سوراخ شود، او را خوشحال می کند، الاغ تنگش در حالی که او را تقریباً به اوج می برد، می پرد. یک خامه نامرتب در دهانش.