اشلی الکساندر، خواهر ناتنی بلوند، برادر ناتنی خود را با لباس تحریک آمیزش مسخره می کند. وقتی او را در حال خیره شدن می گیرد، به طرز اغواکننده ای می پرسد که آیا تا به حال او را با چشمانش در آورده است یا خیر. برخورد پرشور آنها به دنبال دارد و به اوج رضایت بخش می رسد.