کارلی بروکس، دخترخوانده اش، پدرش را در مقابل مادرش اغوا می کند و جنبه شیطانی خود را آشکار می کند. تعجب بابا در حالی که او به او یک دم دستی وحشیانه می دهد به لذت تبدیل می شود. مخالفت مامان باعث تشدید برخورد می شود و منجر به اوج وحشیانه و پر از تقدیر می شود.