سیج، زیبایی خیره کننده، در سیاه چال زندانی است، هر حرکتش توسط زنجیر و غل و زنجیر محدود شده است.ساکت و بسته، او یک برخورد آتشین را تحمل می کند، چین های ظریف او که توسط یک حمله بی امان سوزانده شده است.این دنیایی است که لذت با درد روبرو می شود، تسلیم با گرما روبرو می شود.